کد مطلب:259468 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:170

سه ستاره دیگر
در میان خلفای عباسی، متوكل بیش از همه به خاندان رسالت علیهم السلام و شیعیان سخت می گرفت، چنان كه 17 بار به دستور او آستان قدس حسینی را در كربلا خراب كردند. [1] و فدك را كه در زمان مأمون دوباره به فرزندان فاطمه علیهماالسلام برگردانده شده بود به زور از آنها گرفت، وی نه تنها خود، زندان ها و سیاه چال های سامرا و اطراف را پر از سادات علوی و شیعیان كرد، بلكه هر یك از دشمنان آل علی را حاكم شهرهای شیعه نشین ساخت تا در آن شهرها كسی جرئت ارتباط با آل عدالت را نداشته باشد، ابوالفرج اصفهانی می نویسد:

و دیگر از كارهای متوكل آن بود كه عمر بن فرج را بر مكه و مدینه حاكم ساخت و او از فرزندان ابوطالب جلوگیری می كرد تا با مردم تماس نگیرند و مانع از این می شد كه مردم نیز به آنها كمك و احسانی كنند و اگر می شنید كسی به آنها كمكی كرده است هر اندازه هم آن كمك اندك بود آن شخص را تحت شكنجه و آزار قرار می داد و جریمه ی سنگینی برایش تعیین می كرد، همین سبب شد كه كار تنگدستی زن های علویه ی مدینه به جایی رسید كه چند تن از آنها یك پیراهن بیشتر نداشتند و ناچار بودند هنگام نماز آن پیراهن را روی نوبتی بپوشند و نماز بخوانند... [2] .



[ صفحه 335]



وی پس از آن، برای پنج بزرگمرد از آل علی فصلی از كتابش «مقاتل الطالبیین» را باز كرده و به تفصیل به ذكر قیام و شهادتشان می پردازد و از آنجایی كه این دلیر مردان بیشتر در زندان های شهر سامرا به شهادت رسیده اند، ما نیز به طور خیلی خلاصه از ایشان نام می بریم:

1 - محمد بن صالح بن عبدالله كه با پنج واسطه نسبت به امام حسن مجتبی علیه السلام می رساند، او یكی از دلیر مردان علوی و از شاعران شیعی بود، پس از آن یارانی دورش گرد آمدند خروج كرد ولی با دسیسه ی مزدوران متوكل دستگیر و روانه ی زندان شد، بعد از سه سال و اندی كه در زندان بود، در سامرا از دنیا رفت [3] .

2 - محمد بن جعفر، از نوادگان امام سجاد علیه السلام كه در ری خروج كرد و پس از دستگیری در نیشابور زندانی شد و در زندان بود تا این كه وفات یافت.

3 - قاسم بن عبدالله بن حسین بن علی؛ امام سجاد علیهماالسلام، ایشان را عمر بن فرج والی مدینه دستگیر كرده و به سامرا فرستاد، پس از مدتی كه در آنجا زیر نظر مأمورین حكومتی بود مریض شد، خلیفه به بهانه ی عیادت او، پزشكی را به پیش قاسم بن عبدالله فرستاد و آن پزشك با طرز مرموزی او را مسموم كرد، چنان كه پس از چند روز شهید شد.

4 - احمد بن عیسی بن زید، فرزند امام زین العابدین علیه السلام، مردی دانشمند و شجاع و فاضل و راوی بود كه پدرانش یكی پس از دیگری قیام كرده و هر یك عاشورایی به پا كرده بودند، او نیز پس از عمری زندانی شدن و شكنجه دیدن و سال ها دربه دری و مخفیانه زیستن، بالأخره در زمان متوكل وفات یافت.

5 - عبدالله بن موسی كه با سه واسطه نسب شریفش به امام حسن مجتبی علیه السلام می رسد، این بزرگوار در زمان مأمون متواری گشت و تا عصر متوكل نیز پنهانی زندگی می كرد و مأموران خلافت شب و روز در تعقیبش بودند.

پس از شهادت امام رضا علیه السلام مأمون نامه ای به عبدالله نوشت و از او خواست كه



[ صفحه 336]



خود را آشكار سازد و گفت كه در نظر دارم تو را به جای امام رضا علیه السلام ولی عهد خویش كنم، اما عبدالله در نامه ای كه به مأمون نوشت، تمام رشته های او را پنبه كرد [4] .

عبدالله بن موسی پس از عمری دربه دری، بالاخره به آرزویش كه چیزی جز لقاء الله نبود رسید و زمانی كه خبر مرگ او و همچنین خبر مرگ احمد بن عیسی را با هم به متوكل دادند، خیلی خوشحال شد، چنان كه از شادی در پوست خود نمی گنجید، زیرا كه از آن دو بزرگمرد خیلی وحشت داشت و فكرشان چون كابوس وحشتناكی بر سرش سایه افكنده و تلخ كامش می كردند و همیشه از قیام و انقلاب ناگهانی آن دو نفر می ترسید و فضیلت و بزرگواری آن دو را در میان شیعیان به خوبی می دانست [5] .


[1] تاريخچه ي سامرا: ص 53 به نقل از منتهي الآمال: ص 241.

[2] ترجمه ي مقاتل الطالبيين: ص 552.

[3] همان مدرك پيشين، ص 553 به بعد.

[4] قسمت هايي از اين نامه را نويسنده ي «مقاتل الطالبيين» آورده است كه بسيار خواندني است، ر. ك: همان، ص 587.

[5] مدرك پيشين، ص 588 (به نقل از سيماي سامرا: ص 64 - 66).